محل تبلیغات شما

چه كردي تو با ما اي مُعلِّم اي دَبير

اِنَّما  في امتَحانِ  عربي  كرديد  دير

اَنْتَ  حَسَّنتَ  كِلاس  را  با نورِ  ديده  

كجاي دَهر وقتِ امتحان يك زنگ بوده

ميرَكي چه بگويدكه ازاين كارنشايدآگاه 

داشته است پيش از شُما يك امتحانِ كارگاه

گَر شُما راهي به ذِهنَت ميرسد اي مهربان 

كُن شما رَحمي  وُ  بگذر ازسَرِ اين امتحان

بُگذَريد   ازحال وُ   اضطرابي   نگَران

انْتَ   مُرسَل   في     روستايِ  تُمگَران

    (تشكر از آقاي مُرادكهوري،دبيرِ عربي٢)

ما امتحان ِ پاياني كتاب كارگاه(كارآفريني و توليد)داشتيم و پس از امتحان معلم عربي وارد شده و بدون اطلاعِ قبلي ميخواستند امتحان مُستَمَر بگيرندو تأكيد داشتند همين نُمره را در كارنامه ثبت خواهندكرد.(مافقط يك زنگت فريح(ده دقيقه)وقت براي مطالعه داشتيم).و در ادامه دَرسِ ما در موردِ مُلَمَّع(تركيب اشعارِ فارسي و عربي)بود و من صبح روز بعد اين تكه ي فوق را تقديم ايشان كردم،،،

جَــــــــوانِ ایرانی

بر سر داستاني كه چند وقت پيش اتفاق افتد...

  ,يك ,امتحان ,عربي ,وقت ,داشتيم ,داشتيم و ,را در ,در كارنامه ,كارنامه ثبت ,نُمره را

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ویلان درباره پرسش مهررییس جمهور سردار دل ها